جایگاه زن در اسلام

ارزش و مقام زن

اسلام پشت پا به تصوّر خام و باطل تمامى كسانى زد كه زن را موجودى پست و فرومايه و دختردار شدن را ننگ خويش مى‏دانستند و مى‏پنداشتند كه زن موجودى زايد در نظام خلقت است. اسلام به زن ارزش بخشيد و به مقابله با انديشه‏هاى بى‏اساسى پرداخت كه زن را بى‏ارزش مى‏دانست. زن را به پارسايى فرا خواند و او را نشان خوشبختى و سعادت دو جهان و بهترين گنجينه يك مرد معرّفى نمود(3) و به آنانى كه دختران را ناپسند مى‏داشتند، فرمود: «دختران را مكروه مداريد كه آن‏ها مايه اُنسند»(4) و طولى نكشيد كه دختر دار بودن را از ننگ، به گنج مبدّل نمود و فرمود: «هر مسلمانى كه دو دختر وى به بلوغ رسند و تا در خانه او هستند با آن‏ها نيكى كند بهشتى مى‏شود.»(5)

اسلام به زن، حقّ اختيار و تعيين سرنوشت داد؛ تا خود، راه خويش را برگزيند. در صدر اسلام، دخترى بود به نام «خنساء» كه خواستگاران متعدّدى داشت. يكى از خواستگاران وى جوان دلير و شجاعى بود به نام «ابولبابه»؛ كه مطلوب «خنساء» قرار گرفته بود. «حذام بن خالد»، پدر خنساء، بر خلاف ميل دختر خود و بدون رضايت او، وى را به عقد شخص ديگرى آورد. «خنساء»، ناخشنود از عمل پدر، نزد پيامبر خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله آمد و ماجراى خويش بازگو كرد. پيامبر پس از شنيدن ماجرا، فرمود: «خنساء، آيا به كار پدرت راضى هستى؟» پاسخ داد: «هرگز.» آن حضرت فرمود: «پس عقدت صحيح نيست؛ با هر كه ميل دارى ازدواج كن.» سپس «حذام» را احضار نمود و فرمود: «بايد طبق ميل دخترت رفتار كنى واو را به عقد آن كسى كه مى‏خواهد، درآورى.» او نيز چنين كرد.(6)

اسلام، ازدواج با محارم را ممنوع ساخت و به زن ارزش حقوقى بخشيد تا به همگان اعلام كند كه زن كالا نيست، تا مورد مبادله و تبادل قرار گيرد يا به ارث برسد. از همين رو فرمود:«اين اهل ايمان، براى شما حلال نيست كه زنان را به اكراه و جبر به ميراث گيريد.»(7) نيز فرمود: «با زنانى كه پدران شما با آن‏ها ازدواج كرده‏اند، هرگز ازدواج نكنيد؛ مگر آن‏چه در گذشته (پيش از نزول اين حكم) انجام شده است؛ زيرا اين كار، عملى زشت و تنفرآور و راه نادرستى است. حرام شده است بر شما، مادرانتان، ودختران، و خواهران، عمّه‏ها و خاله‏ها و دختران برادر، دختران خواهر شما، و مادرانى كه شما را شير داده‏اند و خواهران رضاعى شما و مادران همسرانتان و دختران همسرتان كه در دامان شما پرورش يافته‏اند از همسرانى كه با آن‏ها آميزش جنسى داشته‏ايد و همچنين همسران پسرانتان كه از نسل شما هستند ـ نه پسر خوانده‏ها ـ و (نيز حرام است بر شما) جمع ميان دو خواهر كنيد؛ مگر آن‏چه در گذشته واقع شده؛ چرا كه خداوند، آمرزنده و مهربان است.»(8) تعدّد شوهر را نيز منع نمود و فرمود:«و نكاح زنِ محصنة ـ شوهردار ـ نيز براى شما حرام شد».(9)


ازدواج

پيمان زناشويى، پيمان مقدّسى است و رضايت زن، ركن اساسى ازدواج از نظر اسلام است؛ او آزاد است كه به اختيار خود، همسر (همسفر زندگى)اش را برگزيند.

مرد، وظيفه دارد در آغاز پيمان زناشويى و زندگى مشترك، «مهريّه‏اى» را به عنوان پيش كش و هديه براى همسر خويش در نظر بگيرد و تقديمش كند و البتّه كه اين پيش كش منحصر و مختص به زن است و هيچ كس ديگرى در آن سهمى ندارد، از همين رو قرآن مى‏فرمايد: «مهر زنان را در كمال رضايت و طيب خاطر به آن‏ها بپردازيد.»(10) و نيز رسول اكرم صلى‏الله‏عليه‏و‏آله مى‏فرمايد: «هر كه زنى گيرد و در خاطر داشته باشد كه مهر او را نپردازد هنگام مرگ، چون زناكاران بميرد.»(11)

خداوند در آيه 4 سوره نساء از مهريه با نام «صدقه» ياد كرده است كه مى‏توان اين‏چنين بيان كرد: صدقه از ماده صدق است و از آن رو بر مهريه اطلاق مى‏شود كه نشانه راستين بودن علاقه مرد است و از محبّت قلبى و حقيقى وى نشان دارد.
علاوه بر مهريّه، در تمام مدّت زمانى كه زن و مرد با يكديگر زندگى مشتركى دارند، پرداخت نفقه نيز بر عهده مرد و امرى واجب است كه در صورت تخلّف مرد از پرداخت آن، زن مى‏تواند اقامه دعوى كند.


ارث

اسلام، بر خلاف اكثريت قريب به اتفّاق تمدّن‏هاى قديم كه زن را از ارث محروم كرده بودند، وى را سهيم در ارث مى‏داند و مى‏فرمايد: «براى اولادان ذكور سهمى از ميراث پدر و مادر و خويشان است و براى فرزنان اناث نيز سهمى از ميراث؛ چه مال اندك باشد يا كه بسيار، نصيب هر كس از آن ـ در كتاب حقّ ـ معيّن شده است.»(12)

 


طلاق

اسلام، طلاق را عملى حلال، امّا منفور مى‏داند و مى‏فرمايد: «زن بگيريد و طلاق مدهيد؛ زيرا خداوند مردانى را كه مكرّر زن گيرند و زنانى را كه مكرر شوهر كنند دوست ندارد.»(13) اسلام، طلاق را اجازه داده است ولى شرايط خاصّى را براى آن در نظر گرفته است تا عملاً اين عمل منفور ولى حلال را به تعويق اندازد؛ شايد پشيمانى براى زن و مرد حاصل شود و از اين عمل منصرف گردند. يكى از اين شرايط، لزوم حضور دو شاهد عادل است؛ در صورتى كه در ازدواج، وجود شاهد شرط نيست، چون آن‏جا نمى‏خواهد موجب تأخير خير گردد.

در اسلام، حقّ طلاق با مرد است؛ ليكن در مواردى كه مرد كوتاهى كند و به وظايف خويش نسبت به همسرش عمل نكند و حاضر به طلاق نيز نباشد، بنابر احاديث و آيات صريح قرآن، حاكم شرع بايد به مرد تكليف طلاق كند و اگر سرپيچى نمود، طلاق را جارى كند.

نقش زن در اجتماع

زن در اجتماع، وظيفه‏اى دارد كه از مرد ساخته نيست؛ نقشش بى‏همتاست و بدون شكّ، بقاى زندگى و نسل بشر محتاج وجود وى است. به بيان ديگر، او نيمى از پيكر جامعه است ونمى‏توان از او و نقش سازنده‏اش چشم پوشيد؛گر چه كج انديشان روزگار و دايگان دلسوزتر از مادر به بهانه حمايت از حقوق زن، او را از حقّ واقعى‏اش محروم مى‏كنند. مى‏پرسند: وظيفه زن چيست؟ نقش بى‏همتاى او كدام است؟ آنان كه نمى‏دانند يا خود را به ندانستن زده‏اند، بدانند كه وظيفه زن، تربيت است؛ او مربّى است و اوّلين كلاس جامعه، دامان اوست. در دامان اوست كه كودك مهر و محبّت را مى‏آموزد؛ صفا و صميميّت را مى‏آموزد و به خود مى‏بالد و شكوفا مى‏شود.از دامان اوست كه انسان‏هاى بزرگ پيدا مى‏شوند؛ از دامان اوست كه سازندگان جامعه پا به اجتماع مى‏گذارند و از دامان اوست كه سعادت برمى‏خيزد. او مادر است و وظيفه مادرى و انسان پرورى بر دوش دارد، و چه وظيفه‏اى بالاتر از آن؟ چه نقشى والاتر و ارجمندتر از آن؟ كدام مرد مى‏تواند چنان بارى را بر دوش گيرد؟! مسئوليتى كه نظام طبيعت و خلقت بر دوش زن نهاده است.

ناگفته نماند كه اسلام با حضور زن، كار و تلاش و فعّاليّت‏هاى وى در صحنه اجتماع و بستر جامعه مخالف نيست؛ آن را منع نكرده است، بلكه وظيفه اصلى او را مادرى مى‏داند و تربيت و پرورش انسان‏هاى بزرگ و وارسته. در كنار آن نيز به زن اجازه مى‏دهد تا با حفظ حريم و عفّت و پاك‏دامنى و در پوششى محفوظ از تير زهر آلود نگاه‏هاى هوس آلوده آلوده دلان، در اجتماع حضور يابد و سرنوشت خويش را برگزيند.

اسلام به منظور پايدارى و استحكام خانواده و جامعه، وظايف اقتصادى و تأمين معاش خانواده را بر عهده مرد و وظيفه همسردارى و مادى را بر عهده زن گذاشته است. زن تا زمانى كه از سوى شوهر تأمين مى‏شود براى كار در خارج از خانه بايد از وى كسب اجازه كند؛ امّا در صورتى كه تأمين نشود، نيازى به اجازه او ندارد. شايد برخى بپرسند: چرا مرد مسئول تأمين معاش است و زن نه؟

در پاسخ بايد گفت: اين تقسيم كار، بر اساس نقش طبيعى آنان است. نظام خلقت، رنج‏ها و دشوارى‏هاى باردارى و فرزند دارى را بر شانه‏هاى زن گذاشته است و او ناچار است به طور طبيعى، حدود نُه ماه طفل را حمل كند و پس از آن علاوه بر همه دردها و رنج‏هاى طاقت فرساى باردارى، شب و روز به مراقبت و نگاهدارى از نوزاد خويش بپردازد و از شيره جان خويش در كام وى ريزد تا او رشد نمايد و در عين حال، تربيتش را نيز عهده دار باشد. با اين همه مشقّتى كه تحمل مى‏كند و رنج‏هايى كه مى‏بيند ديگر تاب وتوانى نمى‏يابد كه تأمين معاش خانواده را نيز بر عهده گيرد. لذا اوّلين وظيفه زن، مادرى است.


حقوق اقتصادى

اسلام به زن استقلال اقتصادى بخشيده است تا وى، مانند مردان از حقّ، مالكيّت و تصرّف در اموال خويشتن، بدون نظارت و قيموميّت كسى، بهره ببرد و با اختيار خويش ثروت‏اش را در راهى كه نياز مى‏داند صرف كند.


حقوق فرهنگى

اسلام براى فرهنگ و مسائل فرهنگى اهميّت ويژه‏اى قائل است؛ از اين رو، مسلمانان رابه كسب علم ترغيب مى‏كند و دراين امر، زن و مرد را يكسان مى‏شمرد؛ زنان و دخترانى را كه ازدواج نكرده‏اند در كسب علم و معرفت آزادى كامل مى‏بخشد و زنان شوهر دار را نيز از آزادى واجب و مشروع بهره‏مند مى‏سازد. در فقه اسلامى، اگر زنى براى آموختن احكام واجب و تكاليف اسلامى و دينى خويش از منزل خارج بشود، معصيتى مرتكب نگشته است. اگر شوهر به احكام و مسايل دينى آگاه است واجب است كه خودش، به همسر خويش بياموزد؛ وگرنه حقّ ممانعت از خروج زن، براى فراگيرى احكام، را ندارد.


حقوق سياسى

يكى از حقوق سياسى هر فردى، حقّ رأى اوست كه براى تأمين و تأثير سرنوشت جامعه و اجتماعش است. اگر با نگاهى دقيق و موشكافانه به تاريخ گذشته بنگريم، خواهيم ديد كه "رأى" امروز، در حقيقت، شكل پيشرفته "بيعتِ" روزگاران قديم است. در قديم بيعت مى‏نمودند وامروز رأى مى‏دهند. در صدر اسلام، پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله شخصا با زنان بيعت مى‏نمود و هيچ يك از بستگان و نزديكان زنى نمى‏توانست كه به جاى او با وى بيعت كند. اين ارزشى است كه اسلام به زنان بخشيده است.

پي نوشتها:

1- سوره حجرات، آيه 13.
2- سوره اعراف، آيه 189.
3- ابوالقاسم پاينده؛ نهج الفصاحة، چاپ دهم، انتشارات جاويدان، ص 50.
4- همان، ص 520.
5- همان، ص 588.
6- الاصابة فى تمييزالصحابة، ابن حجرعسقلانى، بيروت، دار صادر، ج 4، ص 286.
7- سوره نساء، آيه 19.
8- سوره نساء، آيه 22 ـ 23.
9- سوره نساء، آيه 24.
10- سوره نساء، آيه 4.
11- نهج الفصاحة، ص 207.
12- همان، آيه 7.
13- همان، ص 229.

منبع: كتاب شخصيت و حقوق زن در اسلام

http://taje-bandegi.blogfa.com


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






موضوعات مرتبط: احکام ، حجاب ، اخلاق ، ارزش و حقوق انسان ها در اسلام ، ارزش و حقوق زن در اسلام ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : برچسب:جایگاه زن,جایگاه زن در اسلام,نقش زن,نقش زن در اجتماع,حقوق زن, | 15:39 | نویسنده : گمنام |

لطفا از دیگر مطالب نیز دیدن فرمایید
.: Weblog Themes By SlideTheme :.


  • اسپید شاپ